جدول جو
جدول جو

معنی علوی سقاف - جستجوی لغت در جدول جو

علوی سقاف(عَ لَ یِ سَقْ قا)
ابن سیداحمد بن عبدالرحمان سقاف شافعی، بزرگ سادات مکه (متوفی به سال 1080 هجری قمری). او راست: 1- علاج الامراض الردیه بشرح الوصیه الحدادیه. 2- فتح العلوم باحکام السلام. 3- الفوائد المکیه فیما یحتاجه طلبه الشافعیه. 4-قمع الشهوه عن تناول التنباک و الکفته و القاه و القهوه. 5- القوافل الملیه فی الفوائد الکلیه. 6- القول الجامع المتین فی بعض المهم من حقوق اخواننا المسلمین. 7- القول الجامع النجیح فی احکام صلاه التسابیح. 8- الکواکب الاجوج بأحکام الملائکه و الجن و الشیاطین و یأجوج و مأجوج. (از هدیه العارفین ج 1 ص 667)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(عَ یِ سَقْ قا)
ابن ابی بکر بن عبدالرحمان سقاف علوی. ملقب به نورالدین. و در هدیهالعارفین نام او به صورت ’علی بن ابی بکر بن عبدالرحمان بن محمد باعلوی’ آمده است. وی فقیه و صوفی و شاعر و تولد و وفات او در مدینه بود. (818- 895 هجری قمری). او راست: 1- البرقه المشیقه فی الباس الخرقه الانیقه. 2- الدر المدهش البهی فی مناقب الشیخ سعد بن علی. 3- دیوان شعر. 4- کتابی در علم میقات. 5- کتاب النکاح. (از معجم المؤلفین از کشف الظنون ص 1738 و هدیه العارفین ج 1 ص 738 و ایضاح المکنون ج 1 ص 177 و 448 و الاعلام زرکلی ج 5 ص 74 و کنزالبراهین جعفری ص 70 و فهرس الفهارس کتانی ج 1 ص 180)
ابن شیخ بن محمد بن علی سقاف علوی. مشهور به ابن شهاب الدین. نسابه بود و در سال 1136 هجری قمری در تریم از بلاد حضرموت متولد شد، و در سال 1203 ه. ق. در شجر درگذشت. او راست: الشجره العلیه، در 14 جلد. (از معجم المؤلفین از اعلام زرکلی ج 5 ص 106)
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ سَقْ قا)
ابن محمد بن علی مغربی. مشهور به سقاط و مکنی به ابوالحسن. متکلم و شاعر بود. در فاس متولد شد و در سال 1183 هجری قمری در مصر درگذشت. او را ارجوزه ای است در توحید. و نیز فهرستی دارد. (از معجم المؤلفین از دلیل مؤرخ المغرب ابن سوده ص 357 و فهرست الخدیویه ج 2 ص 26)
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ سَقْ قا)
ابن شعیب سقا. وی از مشایخ تصوف و اهل حیرۀ نیشابور بود و با ابوحفص صحبت داشت. گویند که او پنجاه وپنج بار حج کرده است. (از نفحات الانس جامی چ توحیدی پور ص 108)
لغت نامه دهخدا